huueezdees

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۲/۰۶/۱۷
    ....
  • ۹۲/۰۵/۲۵
    ت

گریه دیشب + اشکالات من

دیشب گریه کردم. ناراحت بودم. شاید تحت تاثیر شاوشنک بود. شاید هم فایت کلاب. شاید هر دو. اما فکر می کنم شاوشنک و فایت کلاب،‌بهانه هایی بودند برای بروز گریه من. خیلی وقت بود می خواستم گریه کنم. با دیدن شاوشنک، دوباره یادم افتاد که چقدر از خودم بیگانه شده ام. و چقدر وابسته همه چیز. یاد این افتادم که همه چقدر تلاش بیهوده می کنند.
دیشب احساس تنهایی کردم. گفتم شاید تا آخر خط رفته ام. اما می دانستم که نه. می دانستم که به زودی، باز فراموش می کنم حالاتم را و دوباره تلاشی بیهوده می کنم.
گاهی فکر می کنم بزرگ ترین نقطه ضعف من این است که نمی دانم راه درست چیست. در حقیقت همین هم سخت ترین کار جهان شاید باشد. فکر می کنم من اگر به درستی کاری اطمینان داشته باشم و واقعا اطمینان داشته باشم،‌راحت بتوانم آن را انجام بدهم. ولی خیلی چیز ها را نمی دانم که درست هستند یا نه. شک می کنم. حتی در مورد این که این شکاک بودن خوب است یا نه هم گاهی احساس بدی دارم. حتی الآن هم احساس بدی دارم که نکند این وبلاگ هم خوب نباشد. به همه چیز دارم شک پیدا می کنم. و ق ق می گفت که در کتابی خوانده که شک بدترین آفت اخلاقی است. :(

ناراحتی من یک موضوع لحظه ای نبود. من از درون خیلی وقت بود که ناراحت بودم. واقعا ناراحت. خسته از خیلی کار ها. بار ها از خدا خواسته ام که مرا بکشد یعنی اول مرا ببخشد و بعد بکشدم. و بعد گفته ام که نه خدا،‌هر طوری خودت می خواهی مرا به سعادت برسان. شاید اگر خودکشی گناه نبود، تا الآن خودم را کشته بودم.
شاید صبور نیستم. خیلی اوقات افکاری را پیدا می کنم و انتظار دارم که سریع عملی انجام شود. عملی که نیازمند گذشت زمان زیادی است. و چون عمل انجام نمی شود،‌ناراحت و سرخورده می شوم. شاید خواندن نامه چهارم علی صفایی حایری در کتاب نامه های بلوغش برایم خوب باشد.
دیشب تخیلات مسخره ای هم کردم. تخیلات عاشقانه شاید. نمی دانم،‌شاید خیلی از گریه هایم به خاطر خدا نبوده‌، چون به گریه نیاز داشتم و دوست داشتم گریه کنم،‌شاید برای خودم تخیلات مسخره عاشقانه و پوچ درست کردم و در ذهنم مثلا شکست عشقی خوردم. می دانی که بار ها از این کار ها کردم. چیزی در درونم دوست دارد که شکست بخورد و ... . شاید تحت تاثیر سریال های کره ای که قبلا دیده بودم.
دیشب واقعا احساس کمی کردم. احساس کردم که از همه کمترم. واقعا کمتر. زجه زدم. از خدا التماس کردم. حتی بود لحظه ای که به او شکایت کردم.
نمی دانم این ها که می نویسم واقعی هستند یا غلو می کنم تا خواننده احتمالی را تحت تاثیر قرار دهم. امان از ریا.

باری احساس کردم که شاید آیت الله بهجت به طریقی افکارش شبیه من بوده. احمق بازی بود البته. منظور از افکار هم همان طرز نگاه کلی است. که سواد منظورم نیست البته. گفتم که احمق بازی بود. او کجا و من کجا. :'(

این که از فرصت هایم استفاده نمی کنم من را بیشتر میازارد. یک روز کامل را تلف کردم. مسخره مسخره. شب ها تا دیروقت بیدار می مانم،‌فردا صبح حال انجام کار را ندارم. ظهر می خوابم. عصر بیکاری و شب هم پای اینترنت. خیلی از روز های من همینطوری گذشته.

شاید این چند وقت افراط کرده ام در زمینه خودگناهکار دانستن.

اشکالاتی که این چند وقت فکر می کنم به آن ها پی برده ام:

۱- غرور لحظه ای - هر وقت که مثلا می توانم بهترین باشم در جایی،‌نمی دانم چرا غروری مرا در برمی گیرد که مرا از آن بهترین بودن دور می کند. مثل همان مسابقه برنامه نویسی.

۲- تلاش فقط در لحظات سخت - گویی حتما باید از شرایط سخت بگذرم. یعنی گاهی حتی از قصد شرایط را سخت می کنم و چون می دانم که می توانم از آن شرایط بگذرم،‌شرایط را سخت می کنم. مثلا می توانم امتحانی را راحت بخوانم یا موضوعی را تمرین کنم. اما چون می دانم که احتمالا می توانم آن امتحان را در یک ساعت پایانی هم بخوانم،‌الآن نمی خوانمش. در لحظات آخری هم،‌اضطراب سخت و شرایط بد دارم. اما گویی از این شرایط بد بدم هم نمی آید و در آن شرایط بد پیروز می شوم. این که نمی توانم از جلو بودنم استفاده کنم خیلی بد است. سعی باید بکنم که این خصیصه را استفاده کنم.

۳- ترس ها - ترس های بسیاری وجود من را فرا گرفته،‌ترس از تمسخر،‌ترس از شکست،‌ترس از اشتباه،‌ ترس از جدایی، ترس از بی آبرویی،‌ترس از خیلی چیز های دیگر. شاید همه شان بد نباشند،‌اما مطمین هستم که گروهی شان بد هستند.

۴- اضطراب - کلا وجودم را اضطراب گرفته. رضا روزی گفته بود که ما نگران کار هایمان هستیم،‌چون در لحظات انجام کار ها آن ها را درست انجام نمی دادیم. حالا نگرانیم. به نظرم حرفش خیلی درست بود. حداقل در مورد من. سعی کنم کار هایم را درست تر انجام دهم.

یا علی مددی.
  • هوو ایز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی