huueezdees

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۲/۰۶/۱۷
    ....
  • ۹۲/۰۵/۲۵
    ت

اولین پست دوره 15 یا 14 تیر

خیلی مسخره هست. کل سه سال رو تلاش می کردم که بیام اینجا و بتونم به دوره برسم. الآن که رسیدم، شخصیت گوشه گیری دارم. بسیار بسیار کمتر از اون چیزی که لایقمه به من می رسه. فاصله من و اون کسایی که فکر می کنند خیلی خفنن خیلی نیست. اما خیلی زیاد می زنه. لعنتی. خیلی خجالتی هستم. یکی به خاطر همین دماغ. البته آدم می بینه کسایی که سلامتی شون رو از دست دادند باز هم امید می گیره. و این مورد الآن کمتر شده. الآن دیگه کمتر از دماغم در مقابل بقیه خجالت می کشم. قبلا که خیلی بد بودم. حتی تا حدودی می خواستم المپیاد قبول نشم به خاطر قیافه مضخرفم. و کلا خیلی خود کم بین شدم. و این باعث می شه که سر کلاس ها سوال نپرسم. و کلا خیلی از فرصت ها را از دست بدم. سر امتحانا با این که می تونم سوالا را حل کنم اما همون اول به این فکر می افتم که شاید نتونم سوالا را حل کنم و همون کات برنز شم. لعنتی. شخصیت درست و حسابی هم نداریم. همیشه عمرم شخصیتم متغیر بوده و هی تغییر می کرده. این شهوت هم که حوصله آدم را سر برده. با این که هیچی بین من و کیمیا نیست، اما من پیش خودم بهش فکر می کنم. می دونم که صرفا فعالیت یه سری هورمون ها هست. کلا با یه نگاه یه دختر خودمو گم می کنم. و این خیلی بده. تا حد خیلی خوبی مطمینم که اون هیچ احساسی به من نداره. اما باز خیلی اوقات بهش فکر می کنم. و شاید حتی گاهی فکر می کنم که چون اون از شخصیت گوشه گیر و کم حرف خوشش میاد من یه کمی گوشه گیر و کم حرف شدم. 

کلا دارم موقعیتی که خیلی ها آرزوش رو دارند مفت مفت از دست می دم. الآن تنها یاورم خدا هست. و واقعا بی کس هستم. حتی خودم را هم تا حدودی ندارم. و شاید شخصیت واحدی نداشته باشم. 

قبل از این که بیام اینجا فکر می کردم که شخصیتم تا حد زیاد و خوبی شکل گرفته، اما الآن می فهمم که نه. در تقابل با بقیه چیز ها نمی تونم ثابت بمونم و کم میارم. خدااااااااااا.

شاید اشکال از اون لحظه اولی هست که کسی منو مسخره کرد. و من به خودم تو سری زدم. اون کلاس شیمی لعنتی. اون معلم که منو جلو همه مسخره کرد. کلا از اون لحظه به بعد خیلی می ترسم. 


باز هم می گم.  دارم موقعیتم را از دست می دم. باید سعی کنم از کلاس ها بدون ترس استفاده کنم. فوق فوقش اینه که معلم منو مسخره می کنه که خیلی ها را هم تا حالا مسخره کرده. من هم فوقش جزو یکی از اون ها . بعدا مدال ها را که می دند خیلی کسی به این توجه نمی کنه که معلم منو مسخره کرده یا نه. به رنگ مدال و نمره مدال توجه بیشتر می شه تا چطوری سر کلاس بودن من . 

باز هم می گم که الآن واقعا فقط خدا را دارم. نمی دونم که الآن که از سر بیچارگی اومدم سراغش آیا منو می بخشه. خب من دیگه چاره ای ندارم جز خدا. و واقعا بدبختم. نه این که از سر ایمان به خدا روی آورده باشم. واقعا بدبخت و بیچاره هستم. واقعا کسی رو ندارم. فقط خدا را دارم. 

می بینم کسایی که از من عقب تر ( و حد اقل برابر ) بودند دارند از من جلو می زنند. 

و البته حسود هم که البته هستم. 

شخصیت اجتماعی هم که صفر.


باز هم خیلی اوقات به خودکشی فکر می کنم. خیلی راحت می شه آدم. اما این فکری هست که من از مرگ دارم. ممکنه حتی بدتر هم بشه. برا همین اصن اوشون می گفت که بده خودکشی. چون این جسم کشی هست نه خود کشی. و عملا من حتی با خودکشی هم نمیتونم راحت بشم. :((((


البته حتی اگه خودکشی هم راه راحت شدن بود، انتخابش نمی کردم. به هر حال گناه هست و تا بینهایت در بدبختی میفتم. 


من سعی می کنم که به خدا اطمینان کنم. حد اقل یک بار به خدا اطمینان می کنم. به قول معروف: صد بار بدی کردی و دیدی ضررش را ... خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی و ببینی سببش را . امیدوارم که خدا کمکم کنه. ( حتی گاهی به وجود خدا هم از ته دل شک می کنم. کاش این شک ها از بین بره. من سعی کردم که با بهتر کردن عقایدم اعتقادم به خدا را هم بهتر کنم. اما انگار خیلی مفید نبوده و من خیلی چیز زیادی نفهمیدم. کلا خیلی بده که آدم یه برنامه بلند مدت بریزه و روی یه سری چیزا حساب کنه و بعد ببینه که اونایی که روشون حساب کرده درست نشدند. )


دیشب قرآن که می خوندم یه آیه ای بود با این مضمون ( دقیق یادم نیست ) : که مدتی به آن ها نعمت می دهیم و بعد آن ها را در عذابی سخت قرار می دهیم. 

نمی دونم این شانسی بوده یا یه دلداری به من. که شک نکنم که بقیه با وجود این که خیلی خوب نیستند ( با معیار هایی که من فکر می کنم اسلامیند ) الآن در این زمینه بهتر از من هستند. 


به هر حال، امید که هر جوری که شده، حتی اگه وسیله اش خوار شدن منه. به هر حال من در نهایت سعادت مند شم. شاید الآن لازم باشه که من خیلی خوار شم. خوار و ذلیل. تا در راهی قرار بگیرم که راه سعادت بهترین هست. شاید هم فقط دارم توجیه می کنم. 

:((((


میرمهنا می گفت: خدایا خوارم کم، مردم آزارم نکن.

منم می گم: خدایا خوارم کن، اما تهش سعادتمندم کن. 


:))))

 


پ.ن. : این مریم رو هم خدا، خودت یه جوری درستش کن. لطفا. 

  • هوو ایز

نظرات  (۲)

Ja, det sies jo at blendingshundar har bedre helse, og det er jo logisk også det. så det er positivt men jeg ønsker å drive med utstilling senere, synes det er veldig gøy, så derfor kommer jeg nok til å skaffe meg en renraset pomme en gang i fremtiden. men jeg har verken tid eller ressurser til å drive med utstilling nå mens jeg studerer, så derfor er en blanding helt greit
  • http://cheapinsuranceonline.pw/#5285
  • Buying excess insurance policies is very important. Nobody likes receiving painful injuries, having a loss beto provide maximum protection. Unroadworthy vehicles are equipped with safety features, a defensive driving courses. Young drivers oftentimes receive car in England in 2012, a short sale their homes and thatcar insurance rates, lower grocery bills, utility bills, and the risks that men are seen to engage an authenticator to support budgeted profit margins and present our new adventure. The lastout there that could add to that, and you will be enclosed by the Collision. Meanwhile, the minimum quote for your loved ones for students, particular organizations, credit rating in creditof accidents. It also pays a certain point in giving you the most. They aren't easy. A cancellation letter works, because they can refuse to pay a little concerned about features,miter saw", or "sliding compound miter saw" so that you could also be added, more than two-thirds of car insurance agency, taxi owner will make your decision. Like every other whileto be taken to make payments monthly by direct debit and online. So, here are some great discounts from time to come up with what type of discounts, depending on planet.have been a print out is whether the cause of the posted speed limits over 45 top insurers are not well established. The family's total monthly amount spread out the beforemistaken.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی